-1-3-1- داوری داخلی و بینالمللی(خارجی)
یکی از تقسیم بندیهای مهم داوری، تقسیم داوری به داخلی و بینالمللی است. در برخی از کشورها از جمله ایران، دو رژیم حقوقی متفاوت بر داوریهای داخلی و بینالمللی حاکم است. در ایران هرگاه داوری داخلی تلقی شود، آن داوری تابع مقررات مذکور در مواد 454 تا 501 «قانون آیین دادرسی مدنی» میباشد، در حالی که اگر داوری بینالمللی باشد، آن داوری تابع مقررات مذکور در قانون داوری تجاری بینالمللی مصوب 1376 خواهد بود.
در داوری داخلی دخالت و نظارت قانونی بر فرایند داوری نسبت به داوری بینالمللی بیشتر است، زیرا همه عناصر اختلاف و رسیدگی مربوط به یک نظام حقوقی ملی است. در حالی که در داوری خارجی مقر داوری ممکن است صرفاً محل داوری باشد و ارتباط معناداری با اختلاف مورد نظر نداشته باشد. به اضافه اینکه تفاوت فرهنگها، زبانها و نظامهای حقوقی ملی مربوط، تقاضا دارد که مقررات قابل انعطافتری اتخاذ شود. همچنین طرفین داوری بینالمللی عمدتاً تجار و یا شرکتهای تجاری از کشورهای گوناگون هستند که ضرورت دخالت و نظارت قانون گذار ملی را جهت حمایت از آنها کاهش میدهد، زیرا تجار و شرکتهای تجاری برخلاف مردم عادی (مثل مصرف کنندگان) توانایی حمایت از حقوق خود را دارند. به این جهت، در داوری بینالمللی احترام به آزادی قراردادی بیشتر و گستردهتر از داوری داخلی است.[1]
بر این اساس، بین مقررات ناظر بر داوری داخلی و بینالمللی تفاوتهای جدی وجود دارد. به عنوان مثال طبق ماده 481 قانون آیین دادرسی مدنی، فوت یا حجر یکی از طرفین اختلاف در داوریهای داخلی باعث از بین رفتن داوری و بطلان آن میشود، در حالی که در داوریهای بینالمللی این چنین نیست و مرگ یا حجر یکی از طرفین منجر به بطلان داوری نمیگردد. حتی در کشورهایی که رژیم حقوقی واحدی بر داوری و بینالمللی آنها حاکم است، مثل انگلستان، تمایز بین داوری داخلی و بینالمللی از نقطه نظر «کنوانسیون شناسایی و اجرای آرای داوری نیویورک (کنوانسیون نیویورک)» حایز اهمیت است.
در کشورهایی که دو رژیم حقوقی متفاوت بر داوری داخلی و بینالمللی آنها حاکم است، معیارهای متفاوتی را برای تمییز بین داوری داخلی و بینالمللی مقرر کردهاند. تقریباً تمام نظامهای ملی حقوقی این قاعده را پذیرفتهاند که اگر در داوری عنصر خارجی وجود نداشته باشد، مثل اینکه تابعیت یا اقامتگاه طرفین، تابعیت داورها، موضوع اختلاف، محل داوری ، قانون حاکم، و امثال آن هم متعلق به کشور واحدی باشند، داوری مزبور داخلی محسوب میشود. اما هرگاه در داوری حداقل یک عنصر خارجی وجود داشته باشد، کشورها اختلاف نظر دارند که آیا وجود آن عنصر خارجی برای بینالمللی شدن داوری کفایت میکند.[2]
برخی از نظامهای ملی اختلاف اقامتگاه یا محل تجاری طرفین را ملاک «بینالمللی» قلمداد کردهاند در حالی که برخی دیگر به بینالمللی بودن رابطه حقوقی بین طرفین توجه نمودهاند و چنانچه رابطه مزبور بینالمللی باشد، داوری اختلافات ناشی از آن رابطه را نیز «بینالمللی» میدانند. طبق ماده 176 قانون بینالملل خصوصی سوئیس، داوری زمانی بینالمللی تلقی میشود که در زمان انعقاد موافقت نامه داوری حداقل اقامتگاه یا محل سکونت معمول یکی از طرفین خارج از سوئیس باشد. در برخی از کشورها، مثل بلغارستان، هر دو ملاک قبول شده است. به موجب بند (2) ماده 1 قانون راجع به داوری تجاری بینالمللی بلغارستان، قانون مزبور زمانی قابل اعمال است که اختلاف ناشی از روابط تجاری بینالمللی باشد یا اینکه حداقل اقامتگاه یا محل سکونت یکی از طرفین داوری خارج از بلغارستان باشد.[3]
در قانون نمونه داوری آنسیترال که مورد پذیرش کشورهای زیادی قرار گرفته است، معیارهای متفاوتی را برای «بینالمللی» شدن داوری مقرر کرده است. بر اساس بند (3) ماده 1 قانون نمونه، وجود یکی از معیارهای زیر به «بینالمللی» شدن داوری منجر خواهد شد:
- در زمان انعقاد موافقت نامه داوری، محل تجاری طرفین در دو کشور متفاوت واقع شده باشد. به موجب بند (4) ماده 1 قانون نمونه، چنانچه کسی بیش از یک محل تجاری داشته باشد، در این صورت آن محل تجاری وی لحاظ میشود که بیشترین ارتباط را با موافقت نامه داوری داشته باشد. اما اگر آن کس محل تجاری نداشته باشد، محل سکونت معمول وی مدنظر قرار میگیرد.
- چنانچه محل تجاری طرفین در کشور واحدی واقع شده باشد، داوری «بینالمللی» محسوب میشود، مشروط به اینکه مقر داوری در کشور دیگری واقع شده باشد، فارغ از اینکه مقر داوری صراحتاً در موافقت نامه داوری معین شده باشد، یا به موجب موافقنامه داوری، داوران مقر داوری را در کشور دیگر تعیین کنند.
- اگر محل تجاری طرفین و همچنین مقر داوری در کشور واحدی واقع شده باشد، داوری «بینالمللی» محسوب میشود، مشروط به اینکه محل اجرای بخش اساسی تعهدات ناشی از رابطه تجاری موضوع داوری در کشور دیگری باشد یا موضوع اختلاف ارتباط نزدیکی با کشور دیگر داشته باشد.
- در شرایطی که هیچ یک از موارد فوق موجود نباشد، اما طرفین صراحتاً موافقت کرده باشند که موضوع موافقت نامه داوری به بیش از یک کشور مربوط است، در این صورت نیز داوری «بینالمللی» محسوب میگردد.[4]
با اینکه قانون داوری تجاری بینالمللی ایران از قانون نمونه داوری آنسیترال اقتباس شده است، اما تفاوتهایی با آن دارد که یکی از این تفاوتها، ملاک تعیین «بینالمللی» بودن داوری است. در قانون داوری تجاری بینالمللی ایران ملاکهای مذکور در قانون نمونه داوری آنسیترال کنار گذاشته شده و ملاک جدیدی تعیین شده است. به موجب بند (ب) ماده 1 قانون مذکور، «داوری بینالمللی عبارت است از اینکه یکی از طرفین در زمان انعقاد موافقتنامه داوری به موجب قوانین ایران تبعه ایران نباشد.»
در این بند، صراحتاً «بینالمللی» بودن داوری را به اختلاف تابعیت طرفین موکول کرده است که چنانچه در زمان توافق بر داوری، یکی از طرفین داوری به موجب قوانین ایران تبعه ایران نباشد، داوری مزبور «بینالمللی» محسوب میشود. به نظر نمیرسد که اختلاف تابعیت معیار مناسبی برای تشخیص «بینالمللی» بودن داوری باشد. بسیاری از تبعه ایران در کشورهای دیگر به خصوص در حوزه خلیج فارس به امر تجارت مشغولند که در بسیاری از موارد با تجار مستقر در ایران معامله میکنند و به هیچ عنوان نمیتوان داوری بین آنها را داخلی تلقی کرد. ثانیاً ، تجار کشورهای دیگر مثل افغانستان که در ایران به کسب و کار مشغول هستند، چنانچه قرارداد داوری منعقد نمایند، داوری آنها بینالمللی تلقی میشود چون تابعیت آنها متفاوت است. ثالثاً، ملاک تابعیت اصولاً برای اشخاص حقیقی بیشتر کاربرد دارد که جنبه سیاسی تعلق یک فرد به یک کشور را بیان میکند. در حالی که در تجارت بینالملل عمده فعالیتهای تجاری از سوی شرکتها و اشخاص حقوقی انجام میشود که سخن از تابعیت آنها خیلی مربوط نیست. در مورد اشخاص حقوقی بیشتر محل تجاری یا اقامتگاه آنها ملاک عمل است و حتی اگر ملاک تابعیت آنها نیز محل ثبت آنها باشد، ممکن است شرکتی در کشوری ثبت شود و عمده فعالیتهای تجاری خود را در کشور دیگری متمرکز کند. شایان ذکر است که در کنوانسیون بیع بینالمللی کالا نیز برای تشخیص بینالمللی بودن بیع، ملاک تابعیت کنار گذاشته شده و ملاکهای محل تجاری انتخاب شده است.[5]
به موجب بند (1) ماده 36 قانون داوری تجاری بینالمللی، «داوری اختلاف تجاری بینالمللی موضوع این قانون از شمول قواعد داوری مندرج در قانون آیین دادرسی مدنی و سایر قوانین و مقررات مستثناست». بنابراین، هر داوری که در کشور ایران واقع میشود، داخلی محسوب شده و تحت شمول مقررات آیین دادرسی مدنی قرار خواهد داشت، مگر بینالمللی بودن آن به موجب قانون داوری تجاری بینالمللی ثابت شود.
در برخی از موارد «داوری داخلی» در مقابل «داوری خارجی» به کار میرود.[6] در این معنا، کلیه داوریهایی که مقر آن در کشور معینی مثل ایران است، از نظر آن کشور داخلی تلقی میشود، اعم از اینکه داوریهای مزبور واجد عنصر بینالمللی باشد یا نه. بر همین منوال کلیه داوریهایی که مقر آن در خارج از کشور معینی باشد، از نظر آن کشور داوری خارجی محسوب میگردند چه عنصر بینالمللی در آن باشد یا نباشد.
تقسیم بندی اخیر از جهت اجرای کنوانسیون نیویورک نیز واجد اهمیت است. هر چند کنوانسیون ناظر به کلیه آرای داوری بینالمللی است، اعم از اینکه در داخل یا خارج صادر شده باشد، در بند (3) ماده 1 کنوانسیون به کشورها اجازه داده شده که در زمان الحاق یا تصویب کنوانسیون اعلام نمایند که کنوانسیون را تنها نسبت به آرای داوری صادره در یک کشور متعاهد میپذیرند و یا به صورت کلی . در صورت اول آرای صادره در کشور محل شناسایی و اجرا از حیطه شمول کنوانسیون خارج میشود و فقط رای داوری باید خارجی باشد.[7]